جریان مشروطه خواه همیشه در تلاش بوده است تا نشان دهد جریانی که با شیخ فضل الله نوری همراه بوده است، جریانی اقلیت و کم تعداد بوده است و به زبانی، شیخ فضل الله فردی کم طرفدار بود. اما واقعیت چیزی غیر از این است. این نه بر مبنای گزارشات ایرانیان، بلکه بر اساس گزارش های خارجی ها نیز قابل فهم است . . .
شاهان پهلوی، شخصیت های مستبدی بودند و از این رو افراد مطیع و سرسپرده را در اطراف خود جمع می کردند و در مقابل کسانی را که نظرات خود را سریع و رک بیان می کردند از خود دور می کردند و در نهایت در شرایط اضطرار که از کسی جزء آنان کاری بر نمی آمد، از آن افراد بهره می گرفتند. مکالمه زیر میان شاه و هوشنگ ابوالحسن ابتهاج درباره قوام است. مردی که هر بدی که داشت،...
رفتار پادشاهان همواره همراه با خودرایی و استبداد بوده است. پادشاهان ایرانی نیز این خصیصه مستثناء نبوده اند. بسیاری از شاهان ایرانی در برخورد با حوادث بسیار معمولی واکنشهای دهشتناک و عجیبی از خود نشان می داده اند. در یکی از نمونه های تاریخی این ماجرا باید به خاطره ای از اعتمادالسلطنه اشاره کرد . . .
ایران در دوره قاجار در قیاس با تمدن غرب روند زوال خود را در پیش گرفته بود. در فرایند عقب ماندگی ایران، بیشترین آسیب را مردم می دیدند که ناچار بودند به طور همزمان ظلم و جور داخلی و خارجی و به عبارتی استثمار ناشی از دو عامل استبداد و استعمار را تحمل کنند . . .
در پاسخ به این سئوال که چه کسانی برای اولین بار به ساختار استبداد ایران ضربه زد؟ نقل قولی از مرحوم دکتر عنایت در اینجا می تواند مفید شود. این قول که به نحوی اندیشه سیاسی در تاریخ تحولات ایران محسوب می شود معتقد است آیا نوشته های میرزا آقاخان کرمانی، طالبوف، آخوندزاده، ملکم خان با آن تعابیر و اصطلاحات که اغلب بیگانه و برگردانیده زبانهای بیگانه بود مانند ...
باستانگرایی، مدرنیسم اجباری و دیگر سیاستهای فرهنگی عصر پهلوی سرانجام سبب شد شکافها، تعارضات و تنشهایی فرهنگی در جامعۀ ایران بهوجود آید. هویت ایرانی طی تاریخ، بهرغم تأثیرپذیری از فرهنگها و تمدنهای متعدد و نیز تحمل فرازونشیبهای مختلف، بهویژه قرار گرفتن در معرض تهاجمات اقوام دور و نزدیک، همچنان توانسته بود بر محور و اساسی واحد، تداوم خود را ...
اگر در سلطنت مستبده ایالتی از ایالات وطن بدست غیر بیفتد و یا عهدنامه ناموسی شکنانه منعقد گردد مسئولیت آن به ذمه چند نفری که اداره امور را در دست گرفته اند علاقه می گیرد، ولی اگر چنین اتفاقی در تحت حکومت مشروطه واقع شود موجب روسیاهی ابدی تمام ملت می شود...
در واقع چهار سال آخر سی سال استبداد مطلق استالین، ما در مسکو از دور و نزدیک شاهد شیوه رهبری فرعونی او بودیم. روی دیوارها این شعار دیده می شد: «استالین در کرملین به خاطر ما می اندیشد.» موافق این شعار نقش تفکر را استالین به خود مختص می دانست و دیگران کاری جزء آن نداشتند که اندیشه های او را تکرار کنند....
تمکین از حکام حالیه و مسامحه با آنان بمنزله تمکین از یزید و معاویه و اعوان اوست و نباید آن ذوات محترمه از طول زمان تجمع و صدمات و خسارات وارده ملول و رنجیده خاطر باشند.
مختار اساساً افسر پلیس بود؛ دزد نبود، قلب رئوفی داشت ولی در اطاعت و محافظه کاری بیداد می کرد. این همه را نمی توانیم فراموش کنیم که اسدی در خراسان، فیروز در سمنان، مدرس در کاشمر، دیبا در ملایر؛ همه به هنگامی کشته شدند که مختاری ریاست شهرانی کل کشور را بر عهده داشت...
«شما چطور به مطبوعات و جراید اجازه میدهید که از طرز کار مامورین دولت انتقاد کنند؟» و اضافه میکند: «من در ایران به هیچیک از جراید و مطبوعات و مجلات ابدا اجازه نمیدهم کوچکترین اعتراض و انتقادی از رفتار و عملکردهای مامورین دولتی کنند.»
آنچه درباره آمال و اهداف خیابانی و کوچک جنگلی و کسانی چون او که درد وطن و عرق ملی داشتند، گفته میشود کاملاً صادق است. این افراد آرزویی جز نیکی ایران و سربلندی میهن خود نداشتند
شیخ محمد خیابانی به عنوان برجسته ترین خلف نسل اول مشروطه چیان تبریز در دوران پس از مشروطه با عضویت در دوره دوم مجلس شورای ملی اساسی ترین دوران زندگی خود را آغاز می کند. او با مخالفت صریح در برابر اولتیماتوم روس نخستین جلوه های شجاعت خویش را نمودار کرده با تعطیلی مجلس ملی ، مبارزات خود را با ایستادگی در برابر قرارداد ۱۹۱۹ تداوم می بخشد.
وی از فروردین تا شهریور سال 1299ه .ش را به یکی از قله های پرفراز مبارزات ملت آذربایجان و ایران تبدیل کرد و آن را بر تارک شکوهمندیهای تاریخ معاصر ایران نشاند.
با توجه به شخصیت روحانی شیخ محمد خیابانی و مبارزات وی، همچنین نوشته ها و آثاری که از وی برجای مانده است، بخوبی می توان دریافت که اتهام های مطرح شده در باره این چهره تابناک تاریخ معاصر ایران صحت نداشته و حرکت و قیام او بیشتر بر محور استقلال طلبی برای ایران در برابر مستبدان داخلی و مبارزه علیه وابستگی به قدرتهای بیگانه و استعمارگران بوده است.
قراچه داغ دو نفر وکیل خواهد داشت، اول حضرت اشرف (سردارسپه) دوم میرزا سلیم خان ایزدی ساکن تهران. باید حضرت اشرف بیشتر از میرزا سلیم خان دارای رای باشند و غیر از اشخاص فوق کس دیگری انتخاب نشود